ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی
تو که آتشکده ی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر و خاموش شدی
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بیخود و بیهوش شدی
تو به صد نغمه٬ زبان بودی و دلها همه گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی
خلق را گرچه وفا نیست ولیکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی ...
استاد_شهریار
- نویسنده : Tahereh.Jalali
- بازدید : 520بار
- انتشار : سه شنبه 27 مرداد 1394برچسب: استاد_شهریار, - 1:14